گذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
گرد اّورنده و مترجم: غفار عريف گرد اّورنده و مترجم: غفار عريف

روزنامهْ: Suddeusche Zeitung

مورخ 11/10/2001

نويسنده: Rolf Henkel (گزارشگر روزنامه در برلين)

 

 

"اّلمان از يك رول كليدى برخوردار است"

 

كارشناسان مصروف (طرح پلان) اعمار مجدد  افغانستان پس از سقوط طالبان هستند

 

بعد از سقوط رژيم طالبان رول كليدى در زمينهْ بازسازى افغانستان متوجه اّلمان ميشود. "از اّن جائيكه اّلمان منحيث يك نيروى بى طرف در اختلافات منطقوى محسوب ميگردد و در بين قدرت هاى درگير در داخل افغانستان و همچنان دول همسايه از علاقمندانى برخوردار است، بناً ميانجيگرى با ظرافت اّن بسيار زياد مورد تقاضا قرار ميگيرد." اين مطلب درج يك سند استراتژيك موْسسهْ علم و سياست ميباشد كه ديروز در وزارت خارجه توسط گروهى از كارشناسان تحت بحث و بررسى واقع شد. بر مبناى وزنهْ سياسى اّلمان در اتحاديهْ اروپا "در سطح بين المللى انتظار اّن ميرود كه حكومت اّلمان مسووليت بزرگى را بدوش بگيرد"، اين حرف را خانم "Citah Mab" كارشناس بخش جنوب شرق اّسيا در اّن انستيتوت، تحليل نمود. در سند تحليلى اّمده است: در عمليهْ بزرگ انساندوستانه رول رهبرى كننده كه نقطهْ مركزى اّنرا عرصهْ غير نظامى تشكيل ميدهد، به اّلمان تعلق پيدا ميكند.

اجراى اين وظايف فوراً پس از سقوط رژيم طالبان اّغاز مييابد. زيرا به زودى اين محاسبه وجود دارد كه بايست همين حالا در توقفگاه ها در نزديكى هاى سرحدات افغانى، مراكز مجهز با كمپل ها، خيمه ها، مواد اوليهْ غذائى و داروئى تاسيس گردند. نكتهْ مركزى ديگر اين است كه حدود هشت الى ده مليون ماين برچيده شوند. اّلمان از اين امتياز برخوردار است "بصورت عنعنوى در بين ملت افغان اّنهم ميان تمام گروپ هاى قومى، محبوب (سمپتى دارد) است." بر علاوه در اّلمان به تعداد 90000 افغان هاى مهاجر زندگى مينمايند كه ميتوان اّنها را در پروسهْ سياسى و اعمار مجدد كشانيد.

در (سند) تحليلى كه به ادارهْ روزنامه در برلين ارائه شده است، با اين محتوا كه رژيم طالبان در اّيندهْ نزديك "پارچه پارچه" ميشود، ارزيابى صورت گرفته است. "همانگونه كه در لحظهْ فعلى وضعيت دراماتيك است، بدان سان يك چانس تاريخى را عرضه ميدارد: فقر مردم در سرزمين تخريب شده ناشى از جنگ ميتواند خاتمه پذيرد، به مليون ها افغان مهاجر يك ديدگاه (اّينده) جديد باز ميگردد، يكى از مهم ترين مركز سرو ساماندهى تروريزم بين المللى از بين ميرود و خطرات امنيتى براى دول اروپائى نيز پايين مياّيد"، كار شناس (علم و سياست خانم Citah MaB به گونهْ فوق تحليل خود را) نوشته است. در عين وقت موصوفه از ناحيهْ اعتقاد نادرست مبنى بر اين كه اتحاد شمال با سمت گيرى غربى خود، پس از سقوط طالبان، كشور را با ثبات ساخته ميتواند، هوشدار داد اين اتحاد كه به شكل ظاهرى نمايندهْ برسميت شناخته شدهْ "دولت اسلامى افغانستان" ميباشد، صرف يك بخشى از گروپ هاى قومى را نمايندگى ميكند. بر اين اساس بايست (اتحاد شمال) بالاى اين مساله محدود گردانيده شود كه از لحاظ نظامى راه را جهت ايجاد يك رژيم فرا گير هموار سازد.

(اتحاد شمال) تجهيز شده با تسليحات توسط ايالات متحدهْ امريكا، روسيه و دولت هاى همسايه مجبور است، مليشه هاى طالبان را در جنوب به عقب زند. موازى به اّن بايد در سراسر كشور فرماندهان محلى "بازخريد" گردند و بزرگان اقوام محلى را مخفيانه اّمادهْ مقاومت اّشكارا بر ضد طالبان ساخت. اين مقاومت بايد به شكل غير متمركز در چندين جاى و يا بطور منطقوى با حملات بروز نمايد. خانم Citah MaB نوشته است: "بر پايهْ ارزيابى من از اوضاع، اقدامات پيشبينى شده كافيست كه بدون حملات نظامى ايالات متحده در يك وقت كوتاه رژيم طالبان را از مسير راه بردارند." حمله هاى نظامى ميتوانند غير موْثر باشند، هرگاه پيشروى  اتحاد شمال را سرعت بخشيد و بى اعتمادى پشتون ها را بر ضد يك "رژيم  كوكى" (دست نشاندهْ) ايالات متحدهْ امريكا بشوراند.

مرحلهْ دوم متشكل است از يك عمليهْ بزرگ بشر خواهانه كه بايست اّمادگى ها پيرامون تامين مالى و سازماندهى اّن از همين حالا اّغاز يابد. تنها به اين شيوه ميتوان جلو "بروز يك بى  نظمى" را گرفت. مرحلهْ سوم با ماموريت صلح ملل متحد (فرستادن قواى حافظ صلح) زير پوشش در اّيد. به اين وسيله بايد پادشاه سابق ظاهرشاه از روم محل مهاجرت خود يك گردهماّئى بزرگ (لويه جرگه) را به اشتراك كليه گروپ هاى قومى دعوت كند. ناظران و قواى ملل متحد از اّتش بس نظارت بعمل اّورند، در جريان اّن با يك "پلان مارشال" كه هزينهْ مالى اّنرا بايد جامعهْ بين المللى فراهم سازد، اعمار مجدد كشور شروع گردد.

در پايان بايست يك حكومت عبورى "اّشتى ملى" بوجود اّيد كه در برگيرندهْ همه گروپ هاى قومى باشد. در مرحلهْ چهارم انتخابات صورت گيرد.


 

 


روزنامهْ: Berliner Zeitung

مورخ 13/10/2001

نويسنده: Katja Tichomirowa

 

 

"هريك از ريزف ها و وسايل كمكى، هرنوع سلاح و هر وسيله و ابزار"

 

برلين مورخ 12 اكتوبر: در جنگ هوائى بر ضد طالبان افغان و پشتيبان شان، اسامه بن لادن، ايالات متحدهْ امريكا بنابر اظهارات مراجع خودش در شب پنجشنبه اولين بار بم هاى خوشه ئى را بكار گرفت. اّنها (بم هاى خوشه ئى) در "شمار تعداد زياد بم ها" محسوب ميشوند كه بر اهداف نظامى رژيم طالبان پرتاب شده اند، اّنگونه كه اطلاعات وزارت دفاع امريكا ميرساند. پس از اّنكه در نخستين روزهاى عمليات نظامى از راكت هاى Cruise Missile از نوع Tomahawk استفاده بعمل اّمدتا دافع هواى مليشه هاى طالبان را از كار اندازد و راه را به راكت هاى درازبرد امريكائى از نوع (B-52 و B-1) باز سازد، اهداف حملات دور دوم را اساساً تاسيسات نظامى و قطعات زمينى (پياده نظام) طالبان تشكيل ميدهند.

 

زخم هاى عميق:

بم هاى خوشه ئى را در جهت مبارزه بر عليه "اهداف ساحوى (اراضى)" بكار ميگيرند. اين هدف ها ميتوانند قرارگاه ها، مواضع توپخانه و همچنان خود اردو باشند. جورج بوش رئيس جمهور امريكا در جريان يك محفل توضيحي بروز پنجشنبه شرح داد كه هر گونه سلاح ها در اختيار اردوى ايالات متحده قرار داده ميشود تا بر تروريزم غالب اّيد: "در ماموريتى كه در پيش روى ارتش است، اّنها حق دارند تمام چيزها را داشته باشند كه به اّن ضرورت احساس ميگردد. هريك از ريزف ها و وسايل كمكى، هر نوع سلاح ، هر وسيله و ابزار، تا پيروزى كامل ايالات متحدهْ امريكا و مسالهْ اّزادى را تضمين نمايد."

اّيا اينكه با يك عمليات نظامى كه از سوى حكومت ايالات متحده تحت عنوان "صلح دايمى و پايدار" مد نظر است، هدف خود را با استفاده از هر وسيله و ابزار بدست مياّورد، مجاز است به اّن به شك و ترديد نگاه كرد. بم هاى خوشه ئى به مانند ماين هاى ضد نفر به سلاح هاى تعلق ميگيرند كه بصورت عموم استفاده از اّنها جايز نيست. ليكن ارتش هاى جهان به اّن پابندى نشان نميدهند، بم ها را به ذخاير سلاح هاى خويش ميشمارند و در حالت نيازمندى بكار مى بندند. قواى مسلح اّلمان نيز بم هاى خوشه ئى در اختيار دارد.

ارتش ايالات متحده بم خوشه ئى را در جنگ خليج بكار برد، اردوى روسيه در جنگ چچين، همين طور پيمان ناتو در يوگوسلاويا و ارتش اسرائيل در جنوب لبنان از اّن استفاده نمودند. تاثير بم خوشه ئى وحشتناك است: انسان ها در ساحهْ پراگنده شدن پارچه هاى چنين بمى واقع ميشوند، چره هاى اّن زخم هاى عميق را بوجود اّورده و سبب معيوبيت ميگردد و قربانيان اّن دفعتاً نه، بلكه پس از چند روز از بين ميروند. بم هاى خوشه ئى كه در انگليسى اّنرا "Cluster Bomb Units" ميگويند و ميتواند زمينهْ قتل عام را فراهم سازند. اينكه استعمال اّن با چنان جرأت و دست اّزاد مورد تائيد ميباشد، اّنگونه كه كنون وزارت دفاع امريكا انجام ميدهد، بدين جهت ندرتاً بملاحظه ميرسد. برعكس بم هاى نام نهاد "Intelligenten Bomber " بم هاى خوشه ئى ارزان هستند و در مقياس وسيع خيلى اندك با صرفه جوئى استعمال ميگردند، نسبت به اّنكه هميشه نظاميان ميخواهند اّنرا باورمند جلوه دهند. بم هاى خوشه ئى در بين جعبه به پائين پرتاب شده و در يك ارتفاع معين باز ميشود و به تعداد 200 پارچهْ كوچك و يا بيشتر از اّنرا از خود بجا ميگذارد. همچنان بم هاى شكننده (به قطعه هاى كوچك تقسيم ميشود) كه هزارها گلولهْ كوچك به مانند گلولهْ فولادى و يا تيرهاى فولادى را در خود دارد، و هم ماين ها قادر اند در ساحهْ بزرگ متشكل از چند صد متر مربع تقسيم گردد (كه با بم هاى خوشه ئى مقايسه شده ميتوانند).

در اّنجا چيزى نه كمتر از 600 فير بم جداگانه انفجار نكرده باقيمانده است. خانم مارى رابنسون Mary Robinson كميسار حقوق بشر ملل متحد از ناحيهْ پرتاب بم هاى خوشه ئى در جنگ كوسوو پس از اّنكه او در يوگوسلاويا اطفال در حال بازى را در ميان بم هاى منفجر نشده كلوستر (خوشه ئي)مشاهده نمود، انتقاد شديد بعمل اّورد.

بعد از تجارب جنگ كوسوو كه در جريان اّن پيمان ناتو اضافه تر از يك هزار بم خوشه ئى را بالاى يوگوسلاويا پرتاب كرد، كميتهْ بين المللى صليب سرخ تقاضا داشت تا از استعمال اين گونه سلاح صرف نظر گردد. در حقيقت يك تقاضاى زايد، زيرا در اسناد كنوانسيون (فيصله هاى) ژنيو اّمده است: "مجاز نيست اّن سلاح ها، مهمات و مواد و همچنان ميتود ها به مقصد پيشبرد جنگ بكار گرفته شوند كه باين امر مناسب باشند كه زخم (اّسيب) هاى بيش از حد و يا رنج هاى غير ضرورى را باعث گردند." (پروتوكول اضافى كنوانسيون ژينو،
مادهْ 35/2).

 

 

 


مجلهْ هفتگى: Der Spiegel

شمارهْ 42 مورخ 15/10/2001

نويسنده: Jorg R. Mettke

 

"رفقاى بيگانه"

 

با تقاضاى كلان اتحاد شمال انتظار سلاح از ذخاير روسى را دارد تا پس از اّن در ساحهْ حمايت بم هاى امريكائى كابل را به تصرف خود در اّورد. با تجهيزات فرسودهْ قابل ذخيره در گدام اشياى از كار رفته قوت هاى شان به پيش نمى روند، علاوتاً اّنها در بين خود پارچه پارچه هستند و به همكار جديد اعتماد ندارند

 

تا اينكه در قله هاى كوه نامتصل و مشكل گذر، بنام جبال فرا در نيم دايره ها جاى خود را عوض نمايند، يواش - يواش شب ميرسد. در سمت جنوبى جائيكه در فاصلهْ 60 كيلو متر دور تر از پايتخت شهر كابل يك صبح مشكوك ميدمد، يك فير منفرد از ميلهْ توپ به خاموشى ميگرايد.

هنگاميكه او (مرمى توپ رها شده به هوا) فقط انتظار ظهور اين نشانه (دميدن صبح) را در اّسمان ميكشيد، بر فراز بام هاى گلى خاك اّلود ، مؤذن، شروع به اّذان دادن (نماز صبح) نمود. "تمام كسانيكه خداوند را منحيث يگانه پروردگار خود مى پرستند"، ملا فاورات الله (Fawratullah) بعدتر در جريان روز موعظه ميكرد كه موْمنين و غير موْمن "وظيفه دارند تا با يكديگر خود در صلح زندگى كنند."

وليك از صلح در شمال افغانستان، اّنجا كه يك اتحاد نظامى از مليت هاى تاجك و ازبك انتظار پيشروى بالاى قرارگاه مركزى طالبان را در جنوب كشور، دارند، هيچكسى حرف نمى زند. از دريچهْ باز شده از درهْ پنجشير بسوى كابل اّنگونه كه مخالفين ادعا مينمايند، يك وضعيت منتظرهْ حركت به پيش حاكم است، و اين هم دقيق يكماه پس از انفجارات چند مليونى (Mega) بالاى مركز تجارتى جهانى و پنتاگون (وزارت دفاع امريكا) ميباشد.

انجنير شاه مير از قبل نمرهْ تليفون خود را كه در پايتخت صاحب اّن ميشود، به اّشناهاى جديد خود ميدهد، او اميد ميكند كه فردا و يا ديرتر از اّن پس فردا در اّنجا (دركابل) همه سالم و بدون رسيدن اّسيب بعد از اضافه تر از شش سال رانده شدن از اّنجا، يكديگر را ملاقات نمايند. جنگجويان ريشدار در موترهاى باربرى مالامال بسوى جبهه حركت ميدارند، به رفقاى خود كه در مرحلهْ بازگشت هستند به علامهْ موفقيت (Victory) سلام ميگويند.

اولين بار درين شب هواپيماهاى (جنگى) امريكائى مواضع طالبان را در شمال كابل بمبارد كردند كه به فاصلهْ 70 كيلومتر تا كنون راه به پايتخت بروى اتحاد (شمال) بسته بود. به تعداد 40000 نفر مرد مسلح طالبان در امتداد همين خط تجمع نموده اند، منجمله تنها در تقاطع بگرام (دو سركه) به تعداد 300 نفر اجير (خارجى هاى تروريست كه يكجا با طالبان بر ضد خاك و مردم افغانستان مى جنگند - م) جابجا شده اند.

"اين قطعات مربوط بن لادن است"، اين مطلب را محمد ظاهر معاون قوماندان نيروهاى مخالف (طالبان) در منطقهْ بگرام شرح ميداد، "غلامان متعصب از دول عربى، از پاكستان و چچين، ميباشند." از زمانيكه رهبر طالبان ملا محمد عمر به داماد (اصلاً خسر ملا عمر است) خود دست باز در راه جهاد يعنى جنگ مقدس داد "اين بيگانگان به ترور مردم وطن ما در اّن طرف ديگر (در ساحهْ تحت تسلط طالبان) مى پردازند."

همزمان بعد از اولين حملات هوائى امريكا بالاى كابل در اّغاز هفتهْ گذشته، طالبان جبههْ شمال خويش را شديداً تقويت نمودند. "اّنها عصبانى شده اند"، اّنطوريكه ظاهر از راپور هاى اجنت هاى كشاف خود ميشنود. "ما در فاصلهْ راه 40 دقيقه رفتن با موتر در پيش مركز اّنها قرار داريم، اينكه به كدام استقامت رخنه وارد اّوريم، بزرگترين پرابلم ما را ميسازد."

ميدان هوائى نظامى بگرام را شوروى ها در دههْ هشتاد به پايگاه نشست هاى هوائى خود در مقياس بزرگ براى قطعات تهاجمى خويش وسعت داده بودند و پسانتر بعد از خروج تا حدود زياد بدون خرابى واگذاشتند.امروز اين ساحه يك ويرانه ئى بيش نيست: خانه هاى بمبارى شده، هنگرهاى سوخته، وسايط و هواپيماهاى نظامى پارچه پارچه و شكسته و ريخته باقى مانده است. از تاور (ميدان) بقاياى تكه تكه و پلتفورم هوائى از كار رفته بجا مانده است. يك اّنتن به درازى يكنيم متر مربوط به دوران باستان بايست به كشف اهداف به توپخانه غير مدرن باقيمانده از شوروى ها خدمت كند. اين اّنتن از ناحيهْ گرد و خاك هميشگى كور شده است.

به اّغاز حملات خود اتحاد شمال با 6000 نفر مرد مسلح در محدودهْ بگرام، بالاى دشمن كه در فاصلهْ دو كيلومترى قرار گرفته، در حال حاضر فكر نمى نمايد، با وجود اينكه رهبرى اّنها دايماً از اّغاز يك حمله صحبت بعمل مياّورد. "واحدهاى ما در حالت احضارات عالى ميباشند"، محمد ظاهر اطمينان داد، "ليكن ما سرباز هستيم و مجبوريم انتظار بكشيم تا هدايت حمله داده شود."

زيرا هنوز وسايط باربرى با تانك - توپخانه و مهمات روسى از شمال، از سرحدات تاجكستان با سرعت قدم به قدم از كوتل انجمن به ارتفاع 4000 متر به سوى درهْ پنجشير به زحمت در حركت اند اكثراً اين تداركات نظامى پرقيمت روزها بنابر خرابى موتر (ماشين) و يا اكسل وسايط توقف مييابد. "ما ميدانيم كه رسيدن ما به اّغاز حملات چقدر مهم است" اين مطلب را يك دريور كه موتر اش در توقف است، شرح داد، "ولى وسايط كهنه بعضى اوقات توانائى بالا شدن را ندارند."

در امتداد سرك كه يك بار هم علامه گذارى ترافيكى نشده، گاه گاهى تخنيك نظامى روسى را از دورهْ جنگ اخير كه مورد اصابت فير قرار گرفته بودند و قابل تحويلدهى به قبرستان وسايط بيكاره ميباشند، موريانه ميخورد. اما دشمنى تلخ سابقه به فراموشى سپرده شده است. خود احمدشاه مسعود كه اّنها او را "شير پنجشير" گفته اند و مجاهدين او سالهاى زياد بر ضد قطعات كمكى روسى موفقانه از خود دفاع بعمل اّوردند، سرانجام با مسكو قرارداد صلح بست. او (احمد شاه مسعود) از لحاظ فقر و كمبود سلاح به كمك هاى تسليحاتى روس ها وابسته بود.

هيچ موتر نيست كه دريوران تصوير رهبر خود (احمد شاه مسعود) را كه چند روز قبل از انجام سوْ قصد ها بر ضد ايالات متحدهْ امريكا، به شهادت رسيد در شيشهْ حفاظوى در مقابل باد، نصب نكرده باشند. هيچ كلبهْ فقيرانهْ وجود ندارد كه بيرق سياه سوگوارى را در پهلوى رنگ هاى سبز - سفيد - سياه افغانى بلند نداشته باشند.

"او يك قهرمان بود" انجنير شاه مير با چشمان پر از اشك چنين گفت. "انسان به اّرامى ميتواند او را با ناپليون مقايسه نمايد، نمونهْ اين گونه انسان در ميان خلق هاى جهان بسيار به ندرت پيش مياّيد (پيدا ميشود)" در اّخرين مرتبه ظاهر شدن علنى خود، مسعود كلاه گرد تاجكى خود را از سر پائين اّورد و به پوش مدور اّن اشاره نمود و سوگند خورد: "هرگاه برايم به اندازهْ همين مساحت، قلمرو باقى نمانده بود، باز هم بخاطر حفظ اّن ميجنگيديم."

انتقامگيرى از قتل مسعود "ً  انگيزهْ اساسى افراد من بوده است" اين حرف را جنرال بابه جان  يك فرمانده محلى تائيد كرد. هرگاه تعداد زياد وسايط ترانسپورتى پر از سلاح و مهمات بياّيد و اگر اّنها هر چه زودتر به حركت دراّيند و اگر امريكائى ها راه رسيدن به كابل را به اّنها با بمباردمان اّزاد سازند (هدف ما بزودى بر اّورده ميشود).

دو پشته كوه در سمت جنوبى بگرام و همچنان يكباب فابريكهْ خشت در 25 كيلو مترى شمال كابل را افراد كشف جنرال بابه جان در صدر جدول (لست) خود كه اّرزوى بمبارى اّنها را دارند، جا داده اند. اّنها تضمين نمودند كه در اّنجا طالبان وسيعاً جمع ميباشند و خطر تلفات در ميان اهالى ملكى "كاملاً و كاملاً پائين است."

از سالهاى گذشته بدين طرف 4/3 حصهْ ميدان هوائى بگرام از جانب واحد هاى بابه جان كنترول ميشد. ليكن تا كنون هرگز اّنها به اين موفقيت دست نيافتند تا دشمن را از كوه هاى مقابل بيرون رانند.

اگر اين مطلب در روزهاى اّينده بوقوع بپيوندد، جنرال 45 ساله كه در زمان رئيس جمهور نجيب الله متفق مسكو، در اردوى افغان خدمت انجام داده است، اطمينان داد - بعداً ميتواند "در جريان روز بزودى پرواز صورت گيرد." تنها براى پرواز و نشست در شب ، جنرال بابه جان با نا باورى گفت "حد اكثر اّمادگى ده روزه ضرورت است، به شرطى كه تخنيك مورد نياز درين عرصه دفعتاً بدسترس گذاشته شود."

اّيا "دوستان جديد" كه بابه جان از بابت اّنها "بسيار خوشحال" است، حقيقتاً چنين محتاط هستند يا خير، او نمى داند. "بهر حال ما به امريكائى ها گفتيم كه اّنها وظايف خود را در افغانستان بسر رسانيده نميتوانند، هرگاه عملكرد خودها را با ما هماّهنگ و منسجم نسازند."

تا كنون رهبرى اتحاد شمال ميخواهد باور كند كه اخراج طالبان بنيادگرا يگانه هدف جنگ امريكا است. "به اّن زودى كه يك رژيم وحدت ملى جانشين بوجود اّيد" يكى از رهبران اتحاد شمال اظهار داشت "بايست امريكائى ها دوباره (به وطن خود) بروند." ولى اين مساله به فوريت رخ نمى دهد. اين اتحاد عميقاً بى اتفاق ميباشد. تپ و تلاش هاى متفاوت، حسد وكينه، شروط مقيد به ديدگاه هاى قومى ميان شان بوسيلهْ اميدهاى پيشروى متحدانه تنها بنابر ضرورت هاى عاجل، پنهان گرديده است.

بابه جان به اّينده دور نگاه ميدارد و واضحاً تشريح مينمايد: "هرگاه امريكائى ها بدنبال اهداف ديگرى بگردند، ما با تمام وسايل بر ضد اّنها ميجنگيم." درين زمينه متحدين جديد ما مجبور اند "فقط تاريخ ما را بخوانند، بعداً ميدانند كه اين چگونه ميشود."

در اطراف ميدان پرواز كه قبلاً (در جنگ هاى تنظيمى) در فواصل نسبتاً دور تر از يكديگر هميشه يك فير درين سو و اّن سوى اّن به صدا در اّمده بود،اّدم هاى سابق (مجاهدين) در زير سايهْ درخت چنار روى سنگچل ها جمع شده اند. اّنها در اّنجا انتظار ميكشند تا تاريكى فرا برسد و روشنائى اّتش راكت هاى ايالات متحده بر فراز كابل افق تاريك را روشن بسازد.

چرا، دوكتور امام الدين، طبيب دوران جنگ ميپرسد: "امريكائى ها بسيار ناوقت بيدار شدند؟ (احمد) شاه مسعود ما سالهاى زياد تمام جهان را از خطرناك بودن طالبان اّگاه ساخت." يك نفر ديگر داراى ريش خاكى (بور) دفعتاً با ارائهْ جواب استندرد سهم خود را ادا كرد: "اّنها (امريكائى ها) تا اّخرين لحظه از كانال هاى پاكستانى اين جنايتكاران را غذا دادند، زيرا اّنها معتقد بودند تا به كمك اّنها افغانستان ما را بدست اّورند. امريكائى هاى فريبكار، فريب خورده اند - اميد است امريكائى ها ازين مساله اّموخته باشند."

بى اعتمادى عميق با وجود سوگند خوردن هاى رسمى بين متحدين مسلح جديد در جريان است. هر تاجك نسبتاً اّموزش ديده از پنجشير ميداند كه پشتون ها گروپ قومى بزرگ را در كشور ميسازند. و همچنان با اطمينان اعتقاد دارند و مى فهمند كه بنابر عقب ماندگى اجتماعى، اّنها پليت هاى (هموارى هاى) اند بدون اينكه از خود مقاومت نشان دهند در امر تشكيل بنيادگرائى اسلامى مساعدت ميكنند.

پس از سقوط سلطنت ، زبان رسمىاكثراً فارسى بوده كه با تاجك ها در پيوند تنگاتنگ ميباشد (اين ارزيابى و طرز ديد از ريشه نادرست است، زيرا با برچيده شدن نظام شاهى از افغانستان، در تمام اسناد و مدارك دولتى منجمله قانون اساسى درج گرديده كه از جملهْ زبان هاى ملى مردم افغانستان، پشتو و درى زبان رسمى شمرده ميشوند - م). "پشتون هاى ما نميتوانند به تنهائى در دولت، حكومت نمايند" چنين يك ارزيابى را با بى توجهى نسبى يكى از نظاميان اتحاد شمال نمود، "هرگاه اسلام اّباد در اين كار دست اّنها را نگيرد و رهبرى نكند." جنرال بابه جان نيز به واشنگتن توصيه ميدارد - بعد از مارش موفقيت اّميز به كابل "فشار، فشار و باز هم فشار بر پاكستان." در غير اّن "اّرامش در منطقه" بدست اّمده نميتواند.

در شب يك عراده سرويس مرسدس بنز نهايت كهنه در جادهْ موتر رو كه راكبين اّن داوطلبان به جبهه ميباشند، اّهسته و تكان خورده در حركت است. كلاشنكوف هاى اّنها از كلكين هاى فاقد شيشه به پائين روى نوشتهْ "Time is many ( وقت سرمايه (پول) است )" اّويزان است. خرابى موقف اسعار سرمايه دارى البته شعارهاى جنگى هوشمندانه به مخالفين طالبان نيست: ديگر وقت زياد باقى نمانده، شايد هم خيلى اندك در اختيار داشته باشيم.

رمضان، ماه مقدس مسلمين در حال نزديك شدن است. و زمستان سخت نيز ميرسد. در طى يكماه ميتواند تعداد زياد كوتل هاى كوهى افغانستان را با برف بپوشاند و غير قابل عبور و مرور سازد و بدين وسيله به مناطق بزرگ دسترسى مشكل ميشود.

 


January 29th, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی